تبادل
لینک هوشمند
بو می کشم عطر حضورت را ؛
از لابلای خش خش خشک خاطراتی که کم آورده اند
حس مهربان نگاهت را ...
خالی می کنم جای دستانت را ،
میان هجوم دست هایی که هرگز ...
هیچ یک ... دستانم را گرمابخش نخواهند بود به مهر !
اینک ، بعد از رفتن بی بهانه ات ...
آسمان شب های سکوت دلم ،
گم کرده است راهروشن مهتابرا ...
و من ؛ میان این همهآرامش کم می آورم تو را !
نه ... نمی گویم کاش بودی ...
نه ... نمی خواهم برگردی ...
برایتپش های بی قرار قلبم ،
بودنت کافیست ؛ حتی در فرادست ها
خوب باش و خوب بمان ، خوب من
و مراقب احساسی باش که از قلب من ،
با خود به میهمانی گل ها برده ای ...
نظرات شما عزیزان:
چـرا فـکـــر مي کُـنـي اون بـهـت خيـــانت کـرده؟!؟!
ايـن تـويـي کـه بـا انـتـخــــاب کـردن و
دوســت داشـتـن کـسي کـه لـيـاقــتـتـو نـداره بـه خــودت خـيـانـت کـردي.
ايـن تـويـي کـه بـا انـتـخــــاب کـردن و
دوســت داشـتـن کـسي کـه لـيـاقــتـتـو نـداره بـه خــودت خـيـانـت کـردي.
nastaran 
ساعت19:00---16 مهر 1391
سایه جان عزیز دلم خخخخخخخخخخخیلی قشنگ بود .
ینجــاوقتـی آدمـهــارو شنـــاختــه بــاشی دیـگه ازتــرس از جــن وپـــــری و تـــاریـکـی..معنــــی نـمـیــده !
کافیــه فقـط کمـی بالــت شکستـــه باشه و حسـو حـال خودتـــو پــروازو نداشتـه باشـی..
دقیقـا تـرس ازهـمــونجــامعــنــی پیــدا میـکنــه کــه زیـروبـال وپــرتـو میـگیـرنـو مهربــونـی میکنـن
منتـهابـاایـن انتـظارکه یــه سقوط سهمگیـن درانتـظارتـه..
اونـجـاس کــه تــــو دلـت میـگـی : خـدا بخیـــرکنــه..
پاسخ: سلام عزیزم ... مرسی ... قشنگ بود
کافیــه فقـط کمـی بالــت شکستـــه باشه و حسـو حـال خودتـــو پــروازو نداشتـه باشـی..
دقیقـا تـرس ازهـمــونجــامعــنــی پیــدا میـکنــه کــه زیـروبـال وپــرتـو میـگیـرنـو مهربــونـی میکنـن
منتـهابـاایـن انتـظارکه یــه سقوط سهمگیـن درانتـظارتـه..
اونـجـاس کــه تــــو دلـت میـگـی : خـدا بخیـــرکنــه..
پاسخ: سلام عزیزم ... مرسی ... قشنگ بود
میخوام بازم توی چشمام یه دنیا خاطره باشه
توی آغوش من بازم یه عشق تازه پیداشه
میخوام رنگای شادی رو بپاشم روی کابوسم
تو رویاهای رنگینم بازم دستاتو می بوسم
تموم هق هق شب هام باید از گریه خالی شه
باید طوری بخندم که همه اشکام جاری شه
توی رویاهای رنگینم بازم دستاتو می بوسم
چشامو وقتی می بندی چه بی شرمانه میسوزم
همین امروز میسازم یه کلبه رو به روی تو
اتاقی که تمومه شب بگیره رنگ و بوی تو
توی آغوش من بازم یه عشق تازه پیداشه
میخوام رنگای شادی رو بپاشم روی کابوسم
تو رویاهای رنگینم بازم دستاتو می بوسم
تموم هق هق شب هام باید از گریه خالی شه
باید طوری بخندم که همه اشکام جاری شه
توی رویاهای رنگینم بازم دستاتو می بوسم
چشامو وقتی می بندی چه بی شرمانه میسوزم
همین امروز میسازم یه کلبه رو به روی تو
اتاقی که تمومه شب بگیره رنگ و بوی تو
سلام وبلاگ خوبی داری اگه حوصل کردیی به وبلاگ من هم سر بزن
